یه نمه عشوه توی نگات بود که اومد عشقت
نشست تو قلبم که واسه من روز و شب نذاشته
باشه حواست یه وقت نگیره دل حساست
از همون اول کسی بیشتر از من نمیخواستت
تو رو میخوام یه طور دیگه سوای همه
چشات تنها نورِ توی شبای منه
شدی فکر روز و شبم عزیز دلم
چشات درست گرفت قلب منو نشونه
چقدر قشنگ همه حرفام یادت میمونه
حالا خوبه تا تو نشستی تو بغلم
من تو رو مثل نفس کشیدن
خواستمت بهت هم رسیدم
فقط اسم منه رو لبت
واسه من مهم نیست میخوان هرچی بگن
تو شدی خط قرمز من
کی تو رو انقده خوب بلده
تا که میبینمت میلرزه هی کل بدنم
یهو لکنت میگیرم تا میخوام حرف بزنم
دیوونه تر میشم هر روز واسه دیدنت
کاشکی بودم جای لباسای تو تنت
نظرات (۰ نظر)