کجای این جهان تو را صدا کنم جهان من
چرا نشان نمی دهی رخی ز رخ نشان من
چرا تو دل نمی دهی به هوی من به های من
چرا نفس نمی دهی به غربت هوای من
چرا به رسم عاشقی نمی کنی تو یاد من
گناه من چه بوده که نمی رسی به داد من
به داد من برس من به بند غربت بی تو گرفتارم
به داد من برس من به بوی عطر گیسوی تو بیمارم
به داد من برس من به بند غربت بی تو گرفتارم
به داد من برس من به بوی عطر گیسوی تو بیمارم
کجا روم که مقصدم ،تویی و من مسافرم
اگر که جان طلب کنی، به خاطر تو حاضرم
کجای این جهانی و کجا شوم فدای تو
تمام من تویی و بس فدای خنده های تو
به داد من برس من به بند غربت بی تو گرفتارم
به داد من برس من به بوی عطر گیسوی تو بیمارم
به داد من برس من به بند غربت بی تو گرفتارم
به داد من برس من به بوی عطر گیسوی تو بیمارم
نظرات (۰ نظر)