تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
نفسی آره شرابم نفسی آره کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی
خُنُک آن جا که نشستی خُنُک آن دیده ی جان را
زِ تو هر ذره جهانی زِ تو هر قطره چو جانی
چو زِ تو یافت نشانی چه کنم نام و نشان را
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
مرد بودم مرده بودم زنده شدم زنده شدم
گریه بودم گریه بودم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت آینده شدم
زِ همه خلق رمیدم زِ همه باز رهیدم
نه نهانم نه پلیدم چه کنم مکان را
زِ مثال و خمارم سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
نظرات (۳ نظر)
سلطان
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
شاه بیت بود به خدا
عالیه