آهنگ های ویژه
00:00 00:00

متن ترانه 'چهل و هشت ساعت'

تورنج و تیغ آوردی من پیراهن آوردم
که یوسف رو به باز آرد به شوق مُردن آوردم
در آغوشت بگیر این تکیه جا مانده از خود را
وطن هستی و تن را توی خاک میهن آوردم

نپرس از من کجا بودی که من با شوق دیدارت
خودم را تا کنار تو زِ چنگ دشمن آوردم

همان بالی که زخمش را شبی با دست خود بستی
شبیه سایه بانی بر سرت آخر من آوردم
شبی راز من و تو با خط خون پاش خواهد شد
ببین هرجا که با خود تیر آوردی تن آوردم

نپرس از من کجا بودی که من با شوق دیدارت
خودم را تا کنار تو زِ چنگ دشمن آوردم
تورنج و تیغ آوردی من پیراهن آوردم
که یوسف رو به باز آرد به شوق مُردن آوردم
در آغوشت بگیر این تکیه جا مانده از خود را
وطن هستی و تن را توی خاک میهن آوردم

نپرس از من کجا بودی که من با شوق دیدارت
خودم را تا کنار تو زِ چنگ دشمن آوردم

همان بالی که زخمش را شبی با دست خود بستی
شبیه سایه بانی بر سرت آخر من آوردم
شبی راز من و تو با خط خون پاش خواهد شد
ببین هرجا که با خود تیر آوردی تن آوردم

نپرس از من کجا بودی که من با شوق دیدارت
خودم را تا کنار تو زِ چنگ دشمن آوردم

نظرات (۰ نظر)

ارسال نظر