هیشکی با من آشنا نیست درد من یکی دو تا نیست
شوق با تو بودن انگار از من و دلم جدا نیست
من غریبه تو مسافر من یه جاده تو یه عابر
من همون صدای غمگین
تویی کوچه شب شاعر من زمستون زمونم
تویی عشق و دل و جونم
تویی آخرین امیدم از خودم به تو رسیدم
از خودم به تو رسیدم
پا گذاشتی روی قلبم بی دلیل و بی بهونه
خواستنت همه امیدم
عشق تو برام جنونه عشق تو برام جنونه
راهی تا آخر این خط دیگه انگار که نمونده
به جز از حس غریبت کسی چشمامو نخونده
راهی تا آخر این خط دیگه انگار که نمونده
به جز از حس غریبت کسی چشمامو نخونده
من غریبه تو مسافر من یه جاده
تو یه عابر من همون صدای غمگین
تویی کوچه شب شاعر
من زمستون زمونم تویی عشق و دل و جونم
نظرات (۱ نظر)
سالاری به مولا احسنت ناز نفست