بی تو دگر شب من سحر ندارد
از تو دلم خیال سفر ندارد
میگرید آسمان هم به حال زارم
برگرد ببین که بی تو چه بیقرارم
بزن تبر به جانم
درخت دل دگر نایی ندارد
دگر چه بدتر از این
که عشقم در دلت جایی ندارد
تو رفتی و دنیامون پَر
امروز و فرداهامون پر
این تو نیستی نه
نه نمیکنم باور
از این لحظه چشمامون تَر
باشه برو ولی آروم تر
تا یکم بیشتر ببینمت این دمِ آخر
بی تو دگر شب من سحر ندارد
از تو دلم خیال سفر ندارد
میگرید آسمان هم به حال زارم
برگرد ببین که بی تو چه بیقرارم
بزن تبر به جانم
درخت دل دگر نایی ندارد
دگر چه بدتر از این
که عشقم در دلت جایی ندارد
نظرات (۰ نظر)