آهنگ های ویژه
00:00 00:00

متن ترانه 'جام اگر بشکست'

جام اگر بشکست
زندگی در چشم من
شبهای بی مهتاب را دارد
شعر من نیلوفر پژمرده در مرداب را ماند
ابر بی باران اندوهم
خار خشک سینه ی کوهم
سالها رفته است که از هر آرزو خالیست آغوشم
نغمه پرداز جمال و عشق بودم
آه حالیا خاموش خاموشم
یاد از خاطر فراموشم
روز چون گل میشکوفد بر فراز کوه
عصر پر پر میشود این نو شکفته بر سکوت دشت
روز ها اینگونه پر پر گشت
لحظه های بی شکیب عمر
چون پرستوهای بی آرام در پرواز
رهروان را چشم حسرت باز
اینک اینجا شعر و ساز و باده آماده است
من که جام هستیم از اشک لبریز است
میپرسم در پناه باده باید رنج دوران را زِ خاطر برد؟
با فریب شعر باید زندگی را رنگ دیگر داد
در نوای ساز باید ناله های روح را گم کرد
ناله هایم میتراود از در و دیوار
آسمان اما سرا پا گوش و خاموش است
هم زبانی نیست تا گویم به رازی
ای دریغ دیگرم مستی نمیبخشد شراب
جام من خالی شد از شعر ناب
ساز من فریاد های بی جواب
نرم نرم از راه دوست
روز چون گل میشکوفد بر فراز کوه
روشنایی میرود بر آسمان بالا
ساغر ذرات هستی از شراب نور سرشار است
اما من همچنان در ظلمت شبهای بی مهتاب
همچنان پژمرده در پهنای این مرداب
همچنان لبریز از اندوه میپرسم
جام اگر بشکست ساز اگر بگسست
شعر اگر دیگر به دل ننشست
جام اگر بشکست
زندگی در چشم من
شبهای بی مهتاب را دارد
شعر من نیلوفر پژمرده در مرداب را ماند
ابر بی باران اندوهم
خار خشک سینه ی کوهم
سالها رفته است که از هر آرزو خالیست آغوشم
نغمه پرداز جمال و عشق بودم
آه حالیا خاموش خاموشم
یاد از خاطر فراموشم
روز چون گل میشکوفد بر فراز کوه
عصر پر پر میشود این نو شکفته بر سکوت دشت
روز ها اینگونه پر پر گشت
لحظه های بی شکیب عمر
چون پرستوهای بی آرام در پرواز
رهروان را چشم حسرت باز
اینک اینجا شعر و ساز و باده آماده است
من که جام هستیم از اشک لبریز است
میپرسم در پناه باده باید رنج دوران را زِ خاطر برد؟
با فریب شعر باید زندگی را رنگ دیگر داد
در نوای ساز باید ناله های روح را گم کرد
ناله هایم میتراود از در و دیوار
آسمان اما سرا پا گوش و خاموش است
هم زبانی نیست تا گویم به رازی
ای دریغ دیگرم مستی نمیبخشد شراب
جام من خالی شد از شعر ناب
ساز من فریاد های بی جواب
نرم نرم از راه دوست
روز چون گل میشکوفد بر فراز کوه
روشنایی میرود بر آسمان بالا
ساغر ذرات هستی از شراب نور سرشار است
اما من همچنان در ظلمت شبهای بی مهتاب
همچنان پژمرده در پهنای این مرداب
همچنان لبریز از اندوه میپرسم
جام اگر بشکست ساز اگر بگسست
شعر اگر دیگر به دل ننشست

نظرات (۲ نظر)

ارسال نظر

  • نویده
    یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۲ پاسخ

    خیلی بااحساس..

  • مریم
    دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ پاسخ

    عالی بود..